Sunday, February 25, 2007

چرا بايد بترسيم؟ .../ زارا امجديان



صبح که از خواب بيدار شدم اولين چيزی که به ذهنم رسيد اين بود كه امروز بچه ها راهی رشت هستند برای برگزاری کارگاه. با خودم گفتم صبحانه ام را که خوردم برای آخرين بار بهشون زنگ می زنم که مطمئن بشم همه به موقع سر قرارشون رسيده باشند. ولي هنوز صبحانه ام تمام نشده بود که تلفن زنگ زد:
ــ «زهره اسد پور را وزارت اطلاعات رشت احضار كرده و الان رفته برای بازجويی» يكه خوردم. باورم نمی شد، آخر براي چي؟ حالا چكار بايد بكنيم؟ خيلی سخت بود که فکر کنم کارگاه رشت پس از آن همه دوندگي و قول و قرار، برگزار نمی شود. مدت ها بود که بچه های رشت براي همكاري با كمپين اعلام آمادگي کرده بودند و من نتوانسته بودم هماهنگ کنم و حالا بعد از مدتها با کمک زهره اسدپور توانسته بوديم دو گروهی را که در رشت بودند با هم ادغام کنيم و يک کارگاه برای 30 نفر ترتيب بدهيم. و حالا زهره نبود، چرا؟ به چه جرمی؟ هيچ چيز معلوم نبود. ذهنم كار نمي‎كرد. يعني نمی دانستم چه کار کنم فقط می خواستم هر چه سريعتر به طرف رشت راه بيافتم ولی قبل از رفتن نظر زهره برام مهم بود . فکر اينکه زهره هم ممكن است بترسد، کلافه ام کرده بود چون زهره را آنقدرها نمی شناختم برای همين نمی دانستم چه عکس العملی نشان می دهد....
بالاخره زهره به تلفنش جواب داد. خوشبختانه حالش خوب بود و برخلاف تصورم روحيه اش فوق العاده بود. توضيح داد كه از او خواسته‎اند جلسه فردا را برگزار نکند و وقتی زهره مقاومت کرده، شروع به تهديد و ترساندنش کرده بودند که: نمی ترسی اگه حزب اللهی ها بريزن تو خونه ات بگن دختر و پسر دارين چه کار می کنين؟ و بعد اگه درگيری پيش بياد چه کار می کنی؟ و...
براستی، شما مسئولان جان و امنيت شهروندان در اين مواقع چه کار می کنيد ؟ اگر يه مشت آدم بريزند توی خونه ای که يه عده دختر جوان نشسته اند و دارند کتاب بدبختی هاي خود را ورق می زنند، واقعا چه کار می کنيد؟
فکر کنم اين که شما چه می کنيد مهمتر باشد تا اين که ما چه می کنيم. مگر شما نبايد مسوول حفظ امنيت مردم باشيد؟
ظاهرا شما هم کاری از دستتان بر نمی آيد برای همين از قبل به ما اطلاع می دهيد که خودمان مواظب باشيم؟ يا شايد استدلالتان اين است که : خود زن ها مقصرند و حق شان است!! همانگونه که شما همه خشونت هاي انجام شده در ميدان هفت تير را توجيه کرديد و خود زناني كه فقط براي حق و حقوق شان آمده بودند تا حرف شان را به گوش مردم برسانند، مقصر شناختید.
آری ما مقصريم برای آن که مادريم و مادر بودن را تنها وظيفه ما مي دانيد اما هيچ حقی بر فرزندانمان نداريم ، ما مقصريم چرا که ناقص العقل ايم و نصف يک «انسان» حق داريم و لابد چون حق انتخاب نداريم همه تقصير ها به گردن ماست، ولي شما آقايان حق داريد .برای همين می توانيد بترسانيد، تهديد کنيد و خط ونشان بكشيد!
مثل همه کارگاه های ديگر، کارگاه رشت هم به خوبي برگزار شد و هيچ اتفاقی نيافتاد. اين دفعه در جمع صميمي بچه های رشت بوديم و با هم تاريخ تبعيض هايی را که برما زنان روا شده ورق زديم.
تمام طول کارگاه منتظر حزب اللهی ها بودم اگر می آمدند البته قانونی نبود و برای کسانی که مدعی قانونند سخت است قانون شکنی کنند. چرا پس زهره را تهديد کردند؟ جوری با او حرف زدند که بترسد و ديگران را هم او بترساند!
به راستي چرا از جمع شدن ما زنان می ترسيد؟ حرف هايمان سخت و پيچيده نيست و نشست هايمان چيزی ندارد که شما را بترساند، می توانيد امتحان کنيد تشريف بياوريد و همراه ما در کارگاه بنشينيد اگر دلتان از سنگ نباشد حتما متاثر می شويد و بيانيه كمپين يك ميليون امضاء را داوطلبانه امضا می کنيد . تمام تلاش مان اين است که فرياد بزنيم که انسانيم « نيمه انسان نيستيم» همين!
چرا فکر می کنيد با ترساندن ما همه چيز تمام می شود ؟ ما زنانی که همه عمرمان زير سايه اين نظام مرد سالار در ترس و تحقير سپري شده... همين كافي نيست؟!
اگر كافي نيست، پس صبوری می کنيم چون يك عمر تحمل اين تبعيض ها واقعا صبورمان کرده و مقاومت، ميوه همين تبعيضاتی است که بر ما اعمال شده است.
آيا مي توانيد تصور کنيد « اگه يه مشت آدم بريزن تو خونه و کارگاه را به هم بزنن» تحمل اش خيلی راحت تر است از تحمل زندگی زنی است که زير بار تحقير و تبعيض هر روز می ميرد و زنده می شود!
برای همين است که با همه ترسی که بر دلمان افکنده ايد کارگاه ها را به طور منظم برگزار می کنيم چرا که معتقديم کارمان غير قانونی نيست ، مطالباتمان بر حق است و اين حق ماست که برای رسيدن به خواسته هايمان تلاش کنيم...
و حالا هم داريم می رويم مشهد کارگاه برگزار کنيم.

گفتگو با بابك احمدي‌/ پریسا کاکائی










جناب آقای بابک احمدی، شما به عنوان نويسنده، مترجم، و صاحب نظر در مسايل اجتماعي ايران، جزو آن دسته از روشنفكران معاصر كشورمان هستيد كه همواره جنبش مستقل زنان هم وطن تان را صادقانه و متواضعانه مورد حمايت قرار داده ايد، در تجمع هاي مسالمت آميز و حق خواهانه‎ي زنان كشورتان عملا حضور يافته ايد و در تجمع روز 22 خرداد (روز همبستگي زنان ايران) مورد ضرب و شتم هم قرار گرفتيد. هم چنين در سخنراني هايتان از حقوق حقه زنان هموطن تان همواره به صراحت و شجاعت دفاع كرده ايد، حال ضمن تشکر به خاطر حمايت هاي بي دريغ تان ، پرسش های خود را نخست با این مطلب آغاز می کنم که شما يكي از اولين حاميان كمپين يك ميليون امضا هستيد، چه ويژگيهايي در اين كمپين نظر تان را جلب كرده است‌؟
با سلام و سپاس از فعاليت‌هاي شما در جهت كسب حقوق دمكراتيك و برابري كامل اجتماعي و حقوقي زنان و مردان‌. كمپين يك ميليون امضا فعاليتي مدني و نمايان‌گر حق اعتراض شهروندي و خواست دگرگوني قوانين با شيوه‌هايي قانوني و مسالمت‌آميز است‌. كنشي است دمكراتيك‌، سنجيده و غيرخشن كه مي‌تواند فراتر از اقدام براي دست‌يابي به اهداف خود درسي براي ديگر مبارزان راه آزادي نيز باشد. اين كمپين با توجه به ضرورت ايجاد آگاهي اجتماعي در ميان زنان ستم‌ديده موقعيتي انتقالي را فراهم مي‌آورد، يعني خواست‌هايي مشخص و صريح را پيش مي‌كشد كه در جريان مبارزه‌اي بخردانه منجر به پيدايش و گشايش خواست‌هايي ديگر و تازه‌تر خواهند شد. هدف كمپين مهم و دسترس‌پذير است‌. با توجه به ژرفا و آشكارگي نابرابري اجتماعي و حقوقي زنان با مردان در ايران زمينه‌ي واقعي و عيني براي جمع‌آوري يك ميليون امضا در اعتراض به تبعيض مندرج در قوانين وجود دارد. فعاليت دمكراتيك در راه اين هدف زمينه‌ي ذهني مساعدي را مي‌آفريند و مي‌توان با پشتوانه‌ي مواضع يك ميليون شهروند ايراني اهداف ديگري را براي ادامه‌ي مبارزه تعيين كرد. به بيان ديگر، كمپين پايان مبارزه نيست‌، ادامه‌ي مبارزات پيشين و راه‌گشاي فعاليت‌هاي آينده است‌.
كمپين يك ميليون امضا پس از تجمع مسالمت‌آميز زنان در 22 خرداد 1385، ميدان 7 تير و اعتراض آنها به قوانين تبعيض‌آميز آغاز به كار كرد. خواسته حقوقي زنان خواسته جديدي نيست و درواقع بيش از يك صد سال است كه جنبش حقوقي زنان برابري قانوني را به شيوه‌هاي گوناگون طرح و مطالبه كرده و در اين روند متناسب با شرايط سياسي و اجتماعي زمانه خود فراز و فرودهايي را از سر گذرانده‌. اكنون جنبش زنان مي‌كوشد از طريق جمع‌آوري يك ميليون امضا به روش چهره به چهره و رودررو با زنان و مردان در خيابان و كوچه و محله‌... هم در راه گسترش آگاهي و ايجاد خواسته حقوقي و هم در جهت گسترش ارتباط با اقشار و گروه‌هاي اجتماعي گام بردارد. به نظر شما جنبش زنان چگونه مي‌تواند اين حركت را به ثمر برساند، موانع بازدارنده در اين روند چيست‌؟
آشكارا مهم‌ترين مانع بازدارنده حكومتي است كه موظف است قوانين را اجرا كند، قوانيني كه ساخته و پرداخته‌ي معتقدان به نابرابري اجتماعي زن و مرد هستند. اينان در اثبات حقانيت چنان نابرابري‌اي دلايل زيادي كه به زعم خودشان «عقلي و نقلي‌» هستند ارائه مي‌كنند، با هر گونه خواست دگرگوني قوانين مخالف‌اند و حكومت نيز در اين راه به طور منظم و پيگير دست به خشونت مي‌زند. اما اين قدرت مسلط يگانه مانع بازدارنده نيست‌. موانع ديگر را كساني ساخته‌اند كه كمپين را رد مي‌كنند اما راه ديگري براي مبارزه به ما نشان نمي‌دهند. يك مانع آن «دمكرات‌ها»يي هستند كه مي‌گويند بهتر است زنان مبارزه‌ي موجود و «تندروي‌»هاي خود را متوقف كنند تا آنان بتوانند اصلاحات را به پيش ببرند و در آينده «حق زنان را به ايشان بدهند». مانع ديگر آن چپ‌گراياني هستند كه مي‌گويند مبارزه‌ي واقعي و عملي منش بورژوايي دارد و بهتر است زنان براي ساختن بهشت سوسياليستي بكوشند تا در آن بهشت آزاد شوند. هر دو گروه ادعاي «بخشش حقوق به زنان در آينده‌» را همراه مي‌كنند با پيشنهاد شيوه‌هايي غير از مبارزات خود زنان در يك جنبش مستقل و آگاه‌.
برخي از منتقدين، كمپين را يك حركت ليبرالي مي‌دانند و معتقدند بورژوازي از طريق چنين حركت‌هايي سعي در انحراف جنبش زنان دارد. آنان مي‌گويند كه خواست تغيير قوانين‌، خواستي حداقلي و ناچيز است و گامي به عقب‌. ستم جنسيتي در ساختارهاي اجتماعي بازتوليد مي‌شود و حتي با حذف قوانين جنسيت‌گرا در وضعيت غالب زنان تغيير محسوسي به وجود نخواهد آمد. نظر شما در اين باره چيست‌؟
بگذاريد كمپين را ليبرالي بخوانند. من به عنوان يك ليبرال از اين برچسب نگراني ندارم‌. سوسيال‌دمكراسي و احزاب سبز اروپايي سرانجام در حاشيه‌ي امن ليبراليسم جاي گرفته و با پذيرش اولويت آزادي و حقوق دمكراتيك مبارزه‌اي مسالمت‌آميز و غيرخشن را در راه برابري بيش‌تر به پيش مي‌برند. اين يگانه شكل دمكراتيك تحقق آرمان‌هاي سوسياليستي است‌. بقيه‌ي گرايش‌هاي چپ‌گرا سرانجام جايي مخالفت خود را با آزادي با زدن برچسب «دمكراسي ليبرالي‌» به آن آشكار خواهند كرد. كساني كه به فعالان كمپين ايراد مي‌گيرند كه چرا برنامه‌اي بورژوايي را اجرا مي‌كنند لطفاً زحمت بكشند و به ما بگويند كه برنامه‌ي پرولتري در تقابل با آن برنامه‌ي بورژوايي چيست و كجاست‌. در ضمن به ما بگويند كه كدام مبارزه‌ي وسيع اجتماعي را براي دست‌يابي به حقوق برابر زنان و مردان بر اساس سياست‌ها و برنامه‌هاي كارگري سازمان داده‌اند. خيلي آسان است كه گوشه‌اي بنشينند و با ادعاي جهان‌بيني پرولتري مبارزه‌ي به راستي موجود را به عنوان خواست حداقلي نفي كنند، و اگر زني از آنان بپرسد كه خواست حداكثري را چگونه برآورده خواهند كرد پاسخ بدهند «روزي كه ديكتاتوري پرولتاريا را بسازيم‌»، و در برابر اين ايراد هم که در شكل‌هاي به راستي موجود آن ديكتاتوري حقي به كسي و به زني داده نشده و برابري اجتماعي در اردوگاه‌هاي كار اجباري شكل گرفته هشدار بدهند كه «خانم جان‌! شما اسير تبليغات بورژوايي شده‌ايد».
آنان از تكرار اين نظر كه ستم جنسي نتيجه‌ي ساختارهاي اجتماعي جوامع طبقاتي است نتيجه مي‌گيرند كه زنان بايد مبارزه‌ي خود براي كسب حقوق برابر را متوقف كنند و به صفوف احزاب پرولتري بپيوندند، كه البته در جامعه‌ي ما احزابي ناموجودند و همواره در محفل‌هايي چندنفره در حال شكل‌گيري و در همان زمان در حال انشعاب هستند! اما كساني كه چنين نظري را پيش مي‌كشند چگونه منكر تفاوت وضعيت زنان در جوامع طبقاتي مختلف مي‌شوند؟ آيا وضع زنان سوئد و زنان عربستان سعودي با هم فرق دارد يا نه‌؟ خود حضرات (كه بيش‌تر هم مرد هستند) اگر زن بودند ترجيح مي‌دادند در كدام يك از اين دو كشور زندگي و كار كنند؟ هم‌چنان كه اظهار فضل مي‌كنند كه اين هر دو جوامعي طبقاتي‌اند و درنتيجه «مساله‌ي زن‌» به طور ريشه‌اي در آن‌ها حل نشده‌، كدام را انتخاب مي‌كردند؟ آيا واقعاً معتقدند كه وضعيت
زنان در اين دو كشور «تفاوت محسوسي با هم ندارند»؟ در اين صورت بايد گفت كه نه فقط قوه‌ي عقلي بلكه قوه‌ي حسي آقايان هم مشكل دارد.
يكي از پرسشهاي رايج از فعالين كمپين مزبور اين است كه آيا اقدام‌هاي جمعي مانند كمپين يك ميليون امضا مي‌تواند در تغيير قوانين تاثيرگذار باشد؟

مساله فقط به هدف تعيين‌شده خلاصه نمي‌شود. نكته‌ي مهم آن فعاليت سازمان‌يافته و سنجيده‌اي است كه در راه تحقق هدف شكل مي‌گيرد و براي همه‌ي قشرهاي ستم‌ديده آموزنده است‌. زنان و مردان فعال در اين كمپين براي كسب حمايت شهروندان از تغيير قوانين راه‌هاي مستقيم گفت‌وگو و روشن‌گري را مي‌آزمايند. آن‌چه را كه براي خودشان دانسته و شناخته شده است به ديگران (به ويژه به زناني كه از نابرابري حقوقي رنج مي‌برند و هنوز درك درستي از علل اقتصادي‌، اجتماعي و سياسي آن ندارند) توضيح مي‌دهند و چه بسا از شيوه‌هاي مقابله‌اي كه زنان محروم در متن زندگي خود يافته‌اند باخبر مي‌شوند. اين تبادل تجربه‌ها و آگاهي‌ها امري مهم و مرحله‌اي ضروري در جريان پيكار دمكراتيك است‌. كمپين فعاليتي به نسبت درازمدت است‌. درنتيجه‌، فعالان را با شكل‌هاي تازه‌ي سازمان‌يابي و تشكل روبرو مي‌كند.
به پرسش شما درباره‌ي احتمال موفقيت كمپين در دسترسي به هدف مشخص‌اش فقط مي‌توان در جريان عمل و مبارزه پاسخ داد. البته هستند كساني كه پيشاپيش شكاكانه هر فعاليتي را محكوم مي‌كنند يا هدف آن را دسترس‌ناپذير و مردود مي‌خوانند. به اين حاشيه‌نشينان مي‌گويم كه حتي اگر جنبش زنان با در دست داشتن يك ميليون امضا شهروندان ايراني نتواند قوانين را تغيير دهد باز در انجام كار مهم ديگري موفق شده است‌. توانسته آگاهي از منش غير دمكراتيك قوانين موجود و خواست ضرورت دگرگوني آن‌ها را گسترش دهد. در اين صورت جنبش زنان بر زمين محكم‌تري خواهد ايستاد و با پشتوانه‌ي حمايت و هم‌نظري شمار قابل توجه‌اي از مردم مواضع خود را تدقيق و بيان خواهد كرد. پيكار دمكراتيك زنان براي كسب برابري و حقوق شهروندي مبارزه‌اي است طولاني و فرهنگي‌. توجه به مبارزات زنان در كشورهاي ديگر و پيش‌رفته‌تر نشان مي‌دهد كه از پس مبارزه‌ي طولاني و روشن‌گري‌هاي فرهنگي بود كه دستاوردها متحقق‌، مستحكم و راه‌گشاي خواست‌هايي ديگر شدند. امروز كه من در حال نوشتن اين متن هستم در ميان مهم‌ترين اخبار رسانه‌هاي جهاني شنيده‌ام كه زنان پرتغال و نيروهاي دمكراتيك در آن كشور (كه سي سال پيش در پي انقلابي مردمي از شر ديكتاتوري خلاص شده بودند) سرانجام حق قانوني سقط جنين را از طريق برگذاري همه‌پرسي در سطح ملي به دست آورده‌اند.
در قسمتي از طرح كمپين آمده است كه «برابري حقوقي زن و مرد مغايرتي با اسلام ندارد». اين فراز از طرح كمپين با واكنش بخش‌هايي از نيروهاي «لاييك‌» جامعه مواجه شد. نظر شما در مورد حقوق زن در اسلام چيست‌؟
واژه‌ي «اسلام‌» در تعريف يا تشخيص يكي از بزرگ‌ترين اديان جهان به كار مي‌رود. اين دين يك واقعيت تاريخي و اجتماعي است‌. هيچ واژه‌اي نمي‌تواند روشن‌گر تمامي تاويل‌هاي مختلفي باشد كه از اين واقعيت ارائه شده‌اند. ايمان ديني همواره شكل تاويلي مي‌يابد. نمي‌توان با گفتن «اسلام‌» و «مسلمان‌» روشن كرد كه كدام برداشت و تاويل مورد نظر است‌. راست است كه در تاويل‌هايي از احكام بنيادين و اوّليه‌ي دين برابري زن و مرد پذيرفته نيست‌. اما در تاويل‌هايي ديگر اين برابري پذيرفته و ستودني است‌. ما به نام تاويل‌هاي دسته‌ي دوم به افراد دسته‌ي نخست مي‌گوييم كه براي بسياري از مسلمانان كه زندگي مومنانه يعني زيستن هرروزه با خداوندشان در جهان را برگزيده‌اند برابري زن و مرد امري ممكن و پذيرفتني است‌. آن نيروهاي لاييك كه فكر مي‌كنند فارغ از هر اشاره‌اي به باورهاي ديني و ايمان مردمان مي‌توان از حقوق دمكراتيك آن‌ها دفاع كرد به ياد آورند كه قوانين تبعيض‌آميز كنوني به نام دين شكل گرفته و اجرا مي‌شوند، در حالي كه شمار فراواني از مومنان از جمله برخي از مراجع عالي‌رتبه‌ي ديني هم به اين قوانين معترض‌اند. درنتيجه‌، خواست دگرگوني اين قوانين ناگزير به مباحث فقهي و حتي كلامي كشيده مي‌شود همان‌طور كه ناگزير به مباحث حقوقي هم كشيده مي‌شود. لائيسيته به معناي گريز از بحث ديني و تعطيل كردن آن نيست‌. خاصه وقتي كساني هستند كه با تكيه به تاويل‌هايي از احكام ديني و منحصر كردن تماميّت دين به ادراك خودشان از آن‌، در عمل حقوق طبيعي و اوّليه‌ي انسان‌هايي را ناديده مي‌گيرند. به اينان مي‌گوييم كه تاويل‌هايي دمكراتيك‌تر و امروزي‌تر از احكام دين هم ممكن هستند.
به نظر شما قوت و ضعف اين حركت مدني در چيست‌؟ چه راهكارهايي را جهت بهبود عملكرد چنين حركتي پيشنهاد مي‌كنيد؟
مهم‌ترين نكته اين است كه كمپين با بصيرت زنانه شكل گرفته است‌. زناني مبارز آن را مطرح كرده و سازمان داده‌اند. آنان در اين راه تحمل دشواري‌هايي را به جان خريده‌اند و كار را پيش مي‌برند. اين صداي جنبش مستقل زنان است‌. براي من كه مردي بارآمده در جامعه‌اي مردسالار و پدرسالار هستم فعاليت در خدمت جنبش مستقل زنان آموزنده و رهايي‌بخش است‌. من به اين نكته اعتقاد راسخ دارم كه «رهايي زنان نتيجه‌ي مبارزات خود زنان است‌» اين به معناي انكار حق مردان براي شركت و نظر دادن در مبارزه‌اي نيست كه به سرنوشت و آزادي‌هاي انساني خود آنان هم مربوط مي‌شود. بسياري از مردان امروز دانسته‌اند كه در جامعه‌اي كه حقوق اجتماعي و منزلت زنان كم‌تر از حقوق و شان مردان باشد، مردان نيز آزاد نيستند. در هم‌راهي با جنبش مستقل زنان و درس گرفتن از آن مي‌توان زمينه‌هاي ديگر پيكار دمكراتيك را گسترش داد. من پيشنهاد راهكار تازه‌اي ندارم‌. خود زنان و مردان فعال در كمپين به خوبي مي‌دانند كه چگونه بايد با مردم سخن راند و خواهان ياري و شركت‌شان در مبارزه شد.
جناب آقای بابک احمدی، از فرصتی که در اختیار سایت تغییر برای برابری گذاشتید بسیار سپاسگزارم.

Friday, February 23, 2007

کارگاه رشت / زینب پیغمبرزاده







رشت شاید بهترین شهر برای کار فمنیستی باشد . شهری که بالاترین ضریب توسعه جنسیتی را در کل کشور دارد و بسیاری از مفاهیم جنسیتی برای مردمش معانی متفاوتی دارند. از وقتی وارد کمپین شدم لحظه شماری می کردم تا زودتر کمپین را بین خواهرم و دوستانش ببریم و از این پتانسیل بالا استفاده کنیم . در اولین فرصت با خواهرم صحبت کردم .اما انتقادهای دوستان خواهرم ،زیاد بود و نیروی کمپین کم. زارا را خفه کرده بودم. :‌کی می ریم رشت ؟
به خدا می ریم. حالا چند تا شهرستان هست که خیلی وقت پیش هماهنگ شده . داوطلبین تهران خیلی زیادند. نمی رسیم کارگاه برگزار کنیم و..
و اینقدر گفتم و گفتم تا بالاخره نوبت رشت شد.ظرف چند ماه گذشته دورادور بحث های زیادی کرده بودیم و غیر از دوستان خواهرم ، گروه فعال دیگری هم داوطلب شرکت در کارگاه شده بودند . خوشحال بودیم که توانسته بودیم این دو گروه را به هم لینک کنیم. تعداد داوطلبین زیاد شده بود : 30 نفر . این همه آدم را کجا باید جا می دادیم ؟خوشبختانه یکی از بچه ها پیشنهاد داد که به خانه آنها در اطراف انزلی برویم .

هوا طوفانی بود
خب ، دیگر همه چیز روبه راه بود. تیم برگزار کننده کارگاه مشخص شده بود، برنامه ریزی ها انجام شده بود ، کوله ام را پر کرده بودم و به خودم نوید دیدن دوباره خواهرم و دوستانش را می دادم . دلم برای هوای مه گرفته شمال لک زده بود. قرار بود بعد از ظهر پنج شنبه حرکت کنیم . اما درست دو ساعت قبل از زمانی که باید راه می افتادیم،ناگهان زهره اسد پور – یکی از دانشجویانی که قرار بود به ما در برگزاری کارگاه کمک کند - زنگ زد و گفت که به اطلاعات رشت احضار شده است ! تا سه ساعت بعد که زهره دوباره زنگ زد، سیل تلفن های ما مازیار- همسر زهره – را خفه کرده بود. تمام این مدت به نازلی دختر سه ساله شان فکر می کردم. چه کار باید می کردیم ؟ تصمیم گرفتیم که هر طوری که هست برویم و حتی اگر کارگاه هم برگزار نمی کنیم ، حداقل با بچه های رشت صبحت کنیم . تیم سفر تغییر کرد . اما من خودم را بین آنها جا کردم . ساعت 7 بعد از ظهر راه افتادیم و ساعت 2 نیمه شب خودمان را به یک خانه دانشجویی رساندیم. منتظر بودیم که دو دختر خواب آلود در را به رویمان باز کنند و غرغر کنان چراغ ها را روشن کنند . هر چند استقبال گرمی از ما کردند ، اما سارا تا آخر سفر، غصه دار موبایلش بود که در اتوبوس جا گذاشته بود.

به جای این کارها بشین بچه ات رو بزرگ کن!
شب هر طوری بود خوابیدیم و صبح به دیدن زهره در خانه یکی از دوستانش رفتیم . زهره تعریف کرد که به او گفته اند : «چه خبره چرا همه جا رو پر کردی که احضارت کردیم . این فقط یه گپ دوستانه اس» و ادامه داده بودن که «ما ده ساله که تو را می شناسیم ، فکر کرده بودیم آدم شده ای . به جای این کارها بشین بچه ات رو بزرگ کن !فکر نکردین اگه انصار بریزن تو خونه بگن دختر و پسر دارین چه کار می کنین ، چی می شه ؟ »
ما فقط دختریم
یعنی اگه من بیام اونجا رام نمی دین ؟
نه!
چند تا از اون دفترچه ها پخش کردی ؟
هنوز چیزی دستم نرسیده .اما اگه دستم برسه حتماً پخششون می کنم .
زهره بر حق شهرندی جمع شدن در منازل شخصی و صحبت کردن درباره قوانین تاکید کرده بود و آنها هم تهدیدش کرده بودند که نمی گذارند ، فوق لیسانس بخواند.

زهره و بقیه بچه ها هنوز هم می خواستند در کارگاه شرکت کنند و فعالیتشان را در کمپین آغاز کنند . آنها فکر می کردند اظهار نظر درباره قوانین نابرابر و تلاش برای تغییر آنها طبیعی ترین حق شان است .
تمام صبح را با هم صحبت کردیم . آنها از انتقادهایی که به شروع غیر دموکراتیک کمپین و عدم دخالت شهرستان ها در آن داشتند ، گفتند و ما از معذوریت هایی که به علت باز نبودن فضا و نداشتن شناخت و ارتباط وجود داشت و راهی که برای هر نوع اعمال نظری در فرایند نامتمرکز کمپین به روی همه باز است. همچنین انتقادهایی در زمینه مطرح کردن عقاید خاص برخی گروهها در دفترچه آموزشی کمپین عنوان شد. گفتیم که برای ارتیاط برقرار کردن با مردم باید با زبان خودشان صحبت کنیم و نیز برای تغییر قوانین چاره ای جز برخورد مسالمت آمیز نداریم .
رشت پیشتاز جنبش زنان در ایران
کارگاه ساعت 2 بعد ازظهر با حضور 12 نفر از دختران عمدتاً جوان رشت و با صحبت های رضوانه مقدم آغاز شد. او سخنانش را با تاکید بر پیشتازی رشت در طرح مطالبات زنان آغاز کرد و با اشاره به تاریخچه مبارزات صد ساله زنان از مشروطه تا به امروز ، گفت : زنان هنوز نتوانسته اند به این خواسته ها دست یابند ،‌بنابراین کمپین با بهره گیری از تجربیات تلاش های انجام گرفته در دیگر کشورها آغاز شده است. سپس با اشاره به تبعیضات جنسی موجود در جامعه ، از روابط اعضای کمپین ، حامیانش و روش های کارشان گفت .

پس از آن، از آنجایی که وکیل همراهمان نبود ، سارا لقمانی به توضیح قوانین پرداخت . او که مددکار اجتماعی و فارغ التحصیل مطالعات زنان است ، قوانین را با مثال هایی واقعی و ملموس توضیح داد و گفت که چرا قوانین را نابرابر می دانیم و چه تاثیر عمیقی بر زندگی تک تک مان می گذارند. بعد از صحبت های سارا بچه های رشت مصصم بودند که به قوانینی که بدون مشورت با آنها و مادرانشان نوشته شده اعتراض کنند.
سپس زارا امجدیان به توضیح مهارت های ارتباطی پرداخت که به ما کمک می کند، کمپین را به میان مردم ببریم و شرکت کنندگان در کارگاه در قالب بحث های گروهی درباره محاسن و معایب روش های چهره به چهره ، گروهی و سمینار صحبت کردند .
طی صحبت ها قرار شد بچه های رشت با برای خودشان سایتی راه بیاندازند و اگر لازم بود از بچه های تهران کمک بگیرند و تجربه ، ایده ها و انتقاداتشان را مطرح کنند . کارگاه ساعت 7 تمام شد و بچه ها یکی یکی رفتند .

پایان مهمانی رشت
ما تا ساعت 11 همچنان پیش صاحبخانه مهربانمان بودیم . با وجود آنکه از ابتدا امیدمان را به برگزا ری کارگاه از دست داده و به قصد آشنایی بیشتر با بچه ها، به رشت رفته بودیم ، واقعاً با مهمان نوازی رشتی ها مواجه شدیم . موقع برگشت اینقدر خسته بودیم که شیطنت های مسیر تهران – رشت را کنار بگذاریم و از رشت تا خود تهران بخوابیم. چشمان خواب آلودمان را در ترمینال غرب باز کردیم . باران می آمد و ما از یکدیگر سئوال می کردیم که اینجا کجاست ؟ ساعت 5 صبح بود . سارا و زارا رفتند در مسجد بخسبند تا شاید ساعت شش و نیم وقتی راننده اتوبوس برگشت ، موبایل سارا را پیدا کنند.

Wednesday, February 21, 2007

ویب هوتی پاتل/ ترجمه یاسمین فضیلی کمپین هایی علیه خشونتهای جنسی در هند



جنبش زنان در هند، در اوائل دهه هشتاد، کمپین هایی را علیه تجاوزات جنسی، خشونت های خانگی و استفاده از سکس در تبليغات به راه انداخت. در سالهای قبل از آن در دوره بسیار مهم سالهای 1980-1977 گروهای کوچک فعالان حقوق زنان، بررسی پرونده های مختلفی از تجاوزات سنتی و مرگ مرموز زنان خانه داردر حیدر آباد، مدرس بمبئی و دهلی به عهده گرفتند. توده زنان فقیر در کشمکش با افراد قبیله دسته بندی های کار صنعتی و جنبش Dalit که با تنفر از جنس زن در میان افراد جامعه مقابله می کرد و محرومیتهای اجتماعی و خشونت نیروهای پلیس ,نظامی و شبه نظامی گرفتار شده بودند. این دست تجربه های شخصی ,سازمانی و نظام مند از خشو.نت, گروههای فعال در امور زنان را وادار کرد که مبحث خشونت علیه زنان رادر سر فصلهای سیاسی خود قرار دهند. همزمان با راه اندازی کمپین های سازمان دهی شده توسط گروهای اجتماعی _ فرهنگی مختلف و در بین زنانی از طبقات اقتصادی متفاوت و با جهت گیری سیاسی گوناگون ,تاکتیکهای به روز برای موثر کردن این کمپین ها و همچنین استراتژی طولانی مدت برای ایجاد فضای مناسب برای زنان در جهت به وجود آوردن عدالت جنسیتی درنظام موجود ایجاد شد.
تکامل فرهنگی کمپین
دهه هشتاد را می توان دهه فرهنگ کمپین در هند نامید. در آن سالها کمپین هایی توسط گروههای مختلف زنان با الویت ها و طرز فکرهای مختلف ایجاد شد.همه آنها یک شبکه انقلابی برای مبارزه با قدرت های قوی قومی- که در زندگی آنها نقش داشت - دولت و جامعه مدنی ایجاد کردند. خشونت علیه زنان تبدیل به موضوعي داغ در بین گروه های سیاسی و فعالان لیبرال شده بود . تعداد زیاد زندانیان سیاسی زن (نزدیک به 5000 نفر) فصل تازه ا ی رادر مورد خشونت جنسیتی گشود. سازمان های طرفدار دموکرا سی شروع به روشن ساختن تجاوزات جنسی صورت گرفته علیه زنان فقیر و بی پناه توسط نیروهای پلیس در دهلی، لود هیانا و حیدر آباد کردند. گزارشات مفصل که توسط اطلاعات دست اول بازرسان این سازمانها در شهرهای بمبئی، دهلی، حیدر آباد و کلکته تهیه شده بودند منجر به پتیشن ها و مخالفت افکار عمومی با خشونت بر علیه زنان توسط نیروهای قدرتمند شد. گروههای نو ظهور زنان ازتجارب این سازمانها بسیار بهره مند شدند ولی در کنار آن این گروه ها را به عدم روشن کردن خشونت علیه زنان توسط مردان طبقه پایین و کاست های پایین و کارگر متهم ساختند. موضوع خشونت خانگی شکاف بزرگی را بین گروهای ترقی خواهی که مردان در راس قدرت آنها بودند(که از قبول آن بعنوان یک موضوع اجتماعی سرباز می زدند)و گروههای زنان با شعار( امر شخصی سیاسی است" ایجادکرد. وقتی گروههای ترقی خواه فریاد صلح سر می دادند گروههای زنان فریاد می کشیدند"شروع صلح از خانه است."
خشونت های نظام مند
شفافیت در نگرش، لازمه کمپین های علیه تجاوزات سیستماتیک است.جمع بندی مطالعات و گردهم آوردن یادداشتهای مختلف و نتایج بحث گروهای کوچک در ادامه آورده شده است :
•برای فعالان لیبرال در گروهای آزادی طلب مدنی، حرمت هر فرد در درجه اول اهمیت قرار داشت وخسارت هر فردی که مورد تجاوز قرار می گرفت باید بر طبق قانون جبران می شد.
•سازمانهای دموکراسی طلب دیدگاههای گروهای تند چپ گرا را منعکس کرده و راه حل برخورد مستقیم با شکل موجودرا ارائه دادند.
•گروهای مذهبی و افراطی، تجاوز جنسی را با پاکدامنی مغایر دانستند.
•گروهای فمینیست، تجاوز جنسی را ناشی از فرمانبرداری زنان دانسته و آن را ابزاری برای نابودی، ترساندن و تحقیر زنان به شمار می آورند.
بسته به مورد، نمایندگان این چهار دیدگاه گاه با یکدیگر متحد شده و گاه بر اساس اصول خود کمپین را برگزار کردند. در ابتدا بیزاری از گفتگو با نمایندگان دولت مثل پلیس، قانون گذاران و سیستم قضایی وجود داشت ولی گذشت زمان نشان داد که برای احقاق حقوق زنان مورد تجاوز قرار گرفته راهی جز فعال کردن سیستم قضایی موجود و همکاری با پلیس ، دادگاه و سیستم پزشکی قانونی وجود ندارد.
کمپین هایی علیه خشونت به فرد یا گروهی از زنان
برپایی کمپین ها در فضایی که حقوق قانونی زنان نادیده گرفته می شد، فعالان زنان را وادار کرد تا به حوزه نشر وارد شوند. مطبوعات انگلیسی زبان خیلی زود اين را پذیرفتند ولی مطبوعات محلی زبان از موضوع استفاده احساسی كردند. مطرح شدن کمپین ها در روزنامه ها، هفته نامه ها، رادیو و تلویزیون محیط را برای گروههای زنان مساعد کرد و نقش قاطعی را در آموزش افکار عمومی داشت. برای مبارزه با تمایل زشت آزردن قربانیان مورد تجاوز قرار گرفته گروهای فعال زنان و فعالان منفرد(زنان و مردان) اقدام به برگزاری نمایشگاه پوستر، نمایش اسلاید، تئاتر خیابانی و نمایشهای موزیکال کردند. استفاده ازرسانه های محلی و برنامه های فرهنگی باعث شد کمپین ها اثر بخش تر باشند. نمایش بعنوان ابزاری برای رساندن پیام و از بین بردن تابوی تجاوز جنسی تجاوزات خانگی و اخلاقیات جنسی بسیار موثر شناخته شد. تئاتر خیاابانی و مدیومهای صوتی تصویری در اولویت گروهای زنان قرار گرفتند.
در سال1982 ، یک کارگاه 15 روزه در سطح ملی برای آموزش فعالان زنان برای ایجاد جلوه های صوتی تصویری در کمپین ها برگزار شد. در جنبش زنان هند آوازها بر علیه تجاوز و خشونت علیه زنان باعث فعال شدن بسیاری از زنان در کمپین شد. زنان ابتکار خود را در هنگام سرودن ,آواز خواندن و اجرای نمایش و رقصیدن برای زنانی از نسل مادران و مادر بزرگهای خود کشف کردند.
تاثیر توانمندسازی بر اثر تجربیات مشترک
در دوره ابتدایی برگزاری کمپین موثر ترین ابزار تجربیات مشترک افراد با همسایگان و یا در محیط کار و جامعه در زمينه مورد تجاوز قرار گرفتن بود. این امر باعث شد تا زنان احساس نا توانی بعد از چنین تجربه هایی را به فراموشی بسپارند. این احساس مشترک که بعد از مورد آزار و تجاوز قرار گرفتن در کلاس، جامعه، محل کار، قوم و طایفه در همه زنان ایجاد می شد به عاملی برای نزدیکی و مبارزه متحدانه تبدیل شد.
در ابتدا از ایده مشاوره با یک کارشناس نظیر روانکاو و یا کارشناس امور اجتماعی استقبال نمی شد اما از نظر فعالان امور زنان وقتی دو یا چند زن از تجربه مشترک مورد آزار و تجاوز قرار گرفتن در یک محیط مبتنی بر اعتماد صحبت کنند می توانند تصمیمی برای نحوه مقابله بگیرند. در نتیجه بدون رضایت اشخاص هیچ اطلاعاتی نباید منتشر می شد و ایده برای مبارزه جمعی و کمپین سیاسی باید خواست خود زنان می بود.
در چهار کنفرانس ملی زنان که در دهه 80 در هند برگزار شد، موضوع تجاوز و آزار زنان مورد بحث قرار گرفت. زنان حاشیه نشین و قبیله نشین در جریان روش های مختلف مبارزه با آزار جنسی قرار گرفتند. وقتی زنان فقیر در راجستان با بهره برداری جنسی صاحبکار خود مبارزه می کردند و او را مجبور کردند که برهنه رژه برود، زنان حاشیه نشین اوتار پرادش در حال مبارزه با کتک خوردن زنان از شوهران مست بودند. زنان قبیله نشین در Dhulia وUttarakhand خمره های مشروب را برای جلوگیری از خشونت خانگی شکستند و زنان بی خانمان Karnataka در مقابل اداره پلیس در اعتراض به تجاوزات نیرو های پلیس زنجیره انسانی تشکیل دادند.
روش های مباحثه در کارگاهها، سمینارها و کنفرانس ها
شرح دادن جزئیات یک تجاوز روش غیر موثری برای انتقال پیام است. گروه های زنان در یافتند که شرح اتفاقات بصورت داستانی، سرودن شعر در مورد یک قتل و یا تجاوزات تبهکارانه، آواز خواندن در مورد تجاوزات خانگی و یا نمایش عکس بسیار بیشتر می تواند توجه مخاطب را جلب کند. بطور مثال شرح جزئیات تجاوز در Ramayana وMahabharat توسط نقاشان مادهوبانی در قالب یک سری پوسترروی پارچه که در کنفرانسها و سمینارها نمایش داده می شود، در غالب چنین فعالیت هایی قرار می گیرند.
فیلمهایی مستند از سقط جنین نوزادان دختر،عروس سوزی، تهاجمات جنسی، ساتی(سوزاندن زن همراه جنازه شوهر) احساسات بخش زيادي از دانش آموزان، دانشجویان، روزنامه نگاران، معلمان، کارشناسان قضایی، افراد پلیس و کلیه افراد جامعه را برانگیخت.
جزوات و رساله های جنبش زنان
موارد منتشر شده جزوات و بیانیه های جنبش زنان بعنوان ادبیات شاعرانه –احساسی و همچنین مبارزه طلبانه شناخته شده اند.گروه های زنان حاشیه نشین نشریات خود را به زبان محلی و یک زبان وابسته منتشر می کنند. موارد ایجاد کمپین بصورت واضح بوده و شعارهایی که خواست گروه را مطرح می کنند، متمایزند.نشریات موضوعی مانند قوانین تجاوز، ساتی، خشونت خانگی ، کنفرانس ملی خشونت جنسی، سقط جنین انتخابی نوزادان دختر، روشهای مختلف جلوگیری از حاملگی و گزارشات مختلف مستند از خشونتهای صورت گرفته برای آموزش های عمومی بسیار موثرند. مطالب بیشتری برای تهیه مطالب کارگاه های آموزشی، مجله ها و تهیه فیلم و سایر محصولات سمعی و بصری لازم است. کتاب ومطالب بسیار محدودی در مورد خشونت جنسیتی وجود دارند، بنابراین جزوات منتشرشده توسط سازمان های غیر دولتی فعالان حقوق بشر و گروههای زنان در زبانهای انگلیسی و هندی برای افراد تازه وارد بسیار مفیدند. این بسیار ناراحت کننده است که هیچ مطلب کارشناسانه ای در مورد خشونت جنسی از یک روانپزشک و یا مددکار اجتماعی در دسترس نیست. سوء استفاده جنسی از بچه ها و همچنین پورنوگرافی از مباحث مورد بررسی قرار نگرفته این بخش هستند.
حامیان حقوق زنان و رسانه صوتی تصویری
در حقیقت یک خلاء ارتباطی بین گروه های زنان مبارز علیه خشونت جنسی و افراد شاغل در رسانه صوتی و تصویری وجود داشت. گروه های زنان نگرانیهایی بابت استفاده ابزاری از زنان برای مقاصد اقتصادی در رسانه دارند.و کارکنان رسانه دیدگاه کلیشه ای خود را از خشونت جنسیتی دارند. خبرنگاران و فیلمسازها سعی دارند با تغییر زاویه دوربین ، صحنه های کمدی سکسی و عناوین احساسی قربانی خشونت را مبتذل نشان دهند که باعث می شود فعالان حقوق زنان در همکاری با آنان احتیاط و وسواس نشان دهند.
چندین کمپین بر علیه نازل کردن جایگاه زن در تلویزیون و روزنامه ها بدلیل توضیحات در مورد لباس و قیافه ظاهر و ... قربانیان تجاوز جنسی برگزار شد. صحبت با اصحاب رسانه از طریق ارسال نامه به سردبیران روزنامه های ملی از طریق سخنرانی ها و از طریق بحث های یانلی به ایجاد فضای اعتماد کمک کرد و البته بسیاری از پیشنهادات جنبش زنان در غالب قوانین نانوشته رد شدند!افزایش هرروزه فیلمسازان و خبرنگاران زن هم باعث سریعتر شدن این روند است. بسیاری از فعالان حقوق زنانبا نوشتن در روزنامه ها و مجلات و همچنین شرکت در برنامه های تلویزیونی و رادیویی به این اختلاف پایان دادهاند. گروههای زنان برنامه اولیه و مطالب دورهای خود را برای دستیابی به یک پارچگی به زبانهای محلی منتشر کرده اند.
کمپین های گروههای سیاسی
برای گروههای سیاسی بحث در مورد حقوق زنان به غرولندی موثر برای ساکت کردن رقبا تبدیل شده است.آنها وقتی در یافتند که این موضوع برای زنان هندی جدی است خود را وارد زنجیره کردند.برای گروه مخالف نیزاین یک ابزار قانونی برای بد نام کردن گروه حاکم شد. در زمان افشا گری ماجرایMaya Tyagi توسط رسانه ها که در ایستگاه پلیس در سال1980 مورد تجاوز قرار گرفته بودکمپین ملی علیه تجاوزنشان داد که گروه های سیاسی از قوانین مربوط به زنان آگاه نیستند و این تبلیغی سوء برای برگزیده شدن آنها در انتخابات بود .گروههای زنان در پونا و بنگلور اصرار داشتند که در کلیه انتخابات(از پارلمان گرفته تا شورای روستا)موارد سو رفتار با زنان تحریم شود.کمپین Vimochana علیه اینچنین کاندیدا هایی در بنگلور باعث شد هیچ کدام به کرسی خود دست نیابند.اتحاد زنان و سیاستمداران(دهلی) و کمیته هماهنگی زنان لیبرال (ماهراشترا) نیز در خواستهایی مشابه داشتند.گروههای سیاسی مبحث تجاوزات جنسی و مخالفت با آن را در مانیفست خود آوردند ولی در عمل رفتار متناقض داشتند مثلا رهبران حزب Bharatiya Janata ارساتی(سوزاندن زن با جنازه شوهر) داوطلبانه حمایت کرد. همه احزاب تنها در مرد ممنوعیت تعیین جنسیت نوزاد قبل از تولد تفاهم داشتند که آن هم در هنگام رای گیری در مجلس به تصویب نرسید.
درک مفاهیم و کمپین ها
برای شروع یک کمپین موثر باید روی چهارچوب و مطالبی که بطور شفاف مفاهیم ارزشهای اساسی انواع خشونت جنسیتی را می سازد تمرکز کرد.گروه های زنان تا کنون به اقدامهای پیشگیرانه بهای زیادی داده اند, از جمله ایجاد ساختارهای حمایتی برای قربانیان خشونتهای جنسیتی, پیگیری پرونده های حقوقی و کمک به زنان برای بازسازی زندگیشان.ولی فعالان زنان به این باور رسیده اند که اینها کافی نیست و باید به ریشه های فرهنگی خشونت علیه زنان پرداخت.چیزی که باید تغییر کند سیستم ارزشگذاری و ساختارهای موجود منجر به خشونت است.سکسوالیته زنان که در اجتماع ساخته می شود توان به کنترل گرفتن خود را دارد و نیز این توان را دارد تا مردان را وادار به تفکر دوباره می کند.برابری بین زن و مرد نیاز به بازسازی دوباره مفاهیمی چون "زن خوب_زن بد"، "زن حق دارد"، " زنان امروز انتظارات زیادی دارند" ، از طریق گفتگوی شفاف را دارد. این مفاهیم باید در فضایی که مردان در آن حالت تدافعی به خود نگیرند به بحث گذاشته شود.
کار شبکه ای موثر کمپین
برای مواجهه با کلیه ابعاد خشونت علیه زنان کار شبکه ای در سطح منطقه ای ملی و جهانی نیاز است.در فرهنگهای مختلف کنترل های قومی روی جنسیت زنانه وجود دارد. ما باید نسبت میان خشونتهای علیه جنسیت را با ایدئولوژیهای مختلف پیدا کنیم تا بتوانیم نیروهایی که متوانیم با آنها کار شبکه ای انجام دهیم , را شناسایی کنیم.
در هر بخش از جامعه با توجه به عقاید ضد و نقیض ، جنبش زنان راه حل تاکتیکی خود را پیدا می کند.یک شوهر بسیار متعصب متواند تبدیل به یک پدر و ی برادر بسیار دلسوز شود که تمام تلاش خودر برای احقاق حق دختر یا خواهر مورد خشونت قرار گرفته خود بکند.نسل جوانتر مردان که در زمان جنبش زنان بزرگ شده اند به طرف افق تحقق حقوق زنان جذب می شوند.و صادقانه بگوییم که نیروهای پرتلاش دولتی اعم از پلیس , قضات , کارمندان اداری , کارمندان پزشکی اجتماعی و روانشناسان از سازمانهای جنبش حقوق زنان در پرونده های گوناگون با حمایت از کمپین ها پشتیبانی کردند. بسیاری از آنان نقش مهمی در تربیت جنسیتی جامعه دارند روابط موثر و هدفمند با این نیروها باعث می شود کمپین ها با ایجاد تغییرات سریعتر در زندگی زنان با معناتر شوند.
وسعت دادن به افق ها
مغایرت بین علائق گروههای سیاسی و مسائل مربوط به خشونت جنسیتی علیه زنان ، فعالان زنان را واداشته تا درباره شیوه های سنتی راه اندازی کمپین پرس و جو کنند. شعارهای مبارزان قدیمی را امروزه نیروهای میهن پرست برای کاهش خشونت علیه زنان و گروههای اقلیتی استفاده می کنند.
موضوع مهم دیگر گرو کشی با استفاده از عبارات"زنان ما" و"زنان آنها" است.انجمن های دفاع از حقوق زنان همواره با سیاستی که باعث می شود مردان و زنان، از بدن زن برای حساب و کتاب در بین خود استفاده کنند ، مبارزه می کند.در گذشته نیز زنان اکثریت جامعه همواره خشونت علیه زنان اقلیت را تعدیل می کردند. شاید باید مفاهیم خواهری دوباره باز سازی شوند. در نهایت باید گفت که خشونت جنسیتی علیه زنان ، خشونت علیه حقوق بشر است و باید تمام زنان و مردانی که به عدالت میان انسانها از هر طبقه فرقه مذهب و نژاد عقیده دارند , با آن مبارزه کنند.
ایجاد کمپین بین المللی
در دوران جهانی شدن کمپینهای علیه خشونت جنسیتی ابعاد جهانی پیدا کرده اند. اوج فعالیت های سازمان های زنان در سراسر جهان در کمپینی با شعار"خشونت جنسیتی علیه زنان خشونت بر علیه حقوق بشر است" ، که در بخشی از منشور سازمان ملل متحد درباره حقوق بشر نیز آمده است، تجلی می یابد..گروههای زنان در هند این کمپین را که توسط " مرکز مطالعات جهانی و رهبری زنان" آغاز شده است، بطور جدی دنبال می کند.هر کمپین محلی که ایجاد می شود محدودیتهای خاص خود را دارد و تا زمانی که جهانی نشود به خاطر تاثیر محدودیتهای قانونی و مقابله نیروهای دولتی , رسانه ها و گروههای سیاسی تاثیر گذاری کمتری خواهد داشت.
جنبش زنان هند موفقیتهای بیشماری را از راه اندازی کمپینهایی با موضوع خشونت علیه زنان در پرونده خود دارد. در بسترچند فرهنگی که امروزه وجود دارد و با رسانه الکترونیکی که به گوشه گوشه دهکده جهانی سرک می گشد راه اندازی کمپینهایی با این دیدگاه "جهانی فکر کن ,منطقه ای عمل کن" تنها پاسخ به خشونتهایی است که در گوشه و کنار جهان روی می دهد.
منبع:
www.hsph.harvard.edu

من چه سبزم امروز ... / هدی امینیان







«من این آدمها رو نمی شناسم، اصلا نمی دونم کی اند؟ کجایی اند؟ یعنی واکنششون چیه؟ راننده باهام چه برخوردی می کنه؟ اصلا اجازه میده تو ماشینش صحبت کنم؟ آخه اینجا قلمرو اونه! ...»
در سفرم، تنهام و این افکار رو مدام با خودم تکرار می کنم. وقتی اتوبوس از تهران راه افتاد هی به خودم نهیب می زدم که پاشو برو پیش راننده و بهش بگو. یک کم می ترسیدم چون نمی دونستم چه برخوردی باهام می کنه. آخر سر تصمیم گرفتم وقتی وسط راه اتوبوس ایستاد از راننده اجازه صحبت بگیرم.
سه ساعت بعد نگه داشتند و بیست دقیقه استراحت دادند. مسافرها تو گروههای چند نفری کنار هم وایستاده بودند و من تک و تنها قدم می زدم. در اتوبوس بسته بود و خبری از راننده هم نبود، اون بیست دقیقه به اندازه بیست سال برام طول کشید. اونقدر توی سوز و سرما قدم زده بودم صورتم سرخ شده بود. «وای که شب بیابان چه وهم عجیبی داره.»
بالاخره در اتوبوس رو باز کردند. دستهامو مشت کردم، یک نفس عمیق کشیدم و رفتم جلو. راننده پشت فرمان نشسته بود.
بهش گفتم: « می تونم چند دقیقه توی اتوبوس صحبت کنم؟»
گفت: «آره» گفتم: «می خوام با همه صحبت کنم». یه نگاهی بهم انداخت و گفت: «باشه، اشکالی نداره.»
آروم تر شدم. همه که نشستند، اتوبوس راه افتاد. یه چیزی توی دلم می لرزید. چه احساس غربت عجیبی داشتم. چراغ ها رو خاموش کردند. سکوت همه جا رو گرفته بود، انگار وهم بیابان به اتوبوس هم سرایت کرده بود. ترسیدم، ولی با احتیاط از جام بلند شدم و رفتم کنار صندلی راننده و گفتم: «میشه چراغها رو روشن کنید.» روشن کرد. سرم رو که برگردوندم دیدم همه مسافرها با چشمایی پر از کنجکاوی دارن منو نگاه می کنند. تپش قلب گرفته بودم ولی اون حس قوی اعتقاد به کاری که می کنم، آرامش غریبی بهم می داد. یک حس دوگانه.
نفس عمیقی کشیدم و با صدای بلند گفتم: «ببخشید ، می خوام چند لحظه وقتتون رو بگیرم.» و شروع کردم... گفتم که انسانم، مثل همه انسانها، اما با حقوق نابرابر. از ارث و دیه و شهادت نصفه نیمه، انگار که ارزش یا شعورم نصفه است. از اینکه نمی توانم سرپرستی فرزندم را داشته باشم، گویا که ناتوانم یا نمی فهمم. گفتم که هویتم در کنار یک مرد به رسمیت شناخته می شود. نمی توانم برای خودم تصمیم بگیرم انگارکه به تنهایی هیچم و ...
وهمه اینها به این دلیل است که زنم.
گفتم که می توانند با امضا کردن بیانیه به جمع ما بپیوندند و به این بی عدالتی ها اعتراض کنند مثل دیگر زنان و مردان سرزمینم.
انگار بیابان انعکاس صدای من بود، رساتر از قبل با هم فریاد می زدیم.
برگه ها و دفترچه ها رو پخش کردم. حالا دیگه آرامش مطلق بود و سکوت. من حرفهامو زده بودم و اونها باید خودشون تصمیم می گرفتند.
راه افتادم توی اتوبوس. به آدم ها نگاه می کردم و از توجه و تاییدشون لذت می بردم. وقتی پیرمرد هفتاد ساله ای با دست لرزان عینکش رو به چشم زد، دفترچه رو با دقت خوند و بیانیه رو امضا کرد و بهم گفت موفق باشی دخترم. شاد شدم، از ته دل.
و اونها امضا کردند. خیلی ها امضا کردند. انسان هایی از شهرهای مختلف این سرزمین. شوق سراپای وجودمو گرفت. سرخوشی محض. وقتی ازم تشکر می کردند ، وقتی بهم امید می دادند می خواستم فریاد بزنم.
ساعتی بود پر از حس های عجیب و غریب دنیا، سرشار از اعتماد به نفس، سرخوشی، دلهره، واهمه، فریاد، خنده، گریه که هیچ وقت یک جا تجربشون نکرده بودم.
من چه سبزم امروز....

Tuesday, February 20, 2007

حمايت پروفسور نيکي کدي* از کمپين يک ميليون امضاء



بيانيه پروفسور نيکي کدي درباره حمايت از کمپين يک ميليون امضاء براي تغيير قوانين تبعيض آميز در ايران:
بسياري از آمريکايياني که سالها موضوع مطالعه شان ايران بوده است ، احترام زيادي براي ايرانيان قائلند و مي دانند که اگر فضاي بين المللي اين اجازه را بدهد، همانطور که طي چند دهه گذشته نيز اين گونه بوده است، ايرانيان مي توانند خودشان در اصلاحات کشور خودشان تاثير گذار باشند. دوستداران اصلاحات و پيشرفت در ايران مخالف هر گونه تهديد و حمله نظامي به ايران هستند و معتقدند که اصلاحات و دموکراسي تنها در فضاي مذاکره و کاهش سخنان خصومت آميز از جانب دو دولت ايران و آمريکا امکان پذير است.
در اين ميان ما هم چنين کمپين موثر يک ميليون امضاء براي تغيير قوانين تبعيض آميز را ، که از دولت مي خواهد تا به قوانين تبعيض آميز بر عيه زنان پايان دهد، اقدامي به جا مي دانيم. اين کمپين تا کنون در گرد آوردن زنان از طبقات اجتماعي مختلف و با ديدگاه هاي متفاوت حول هدفي واحد يعني رفع تبعيض از زنان که به نفع تمام ايرانيان است، موفق عمل کرده است. در چند دهه اخير برخي قوانين مدني، قوانين حکومتي و رسوم تبعيض آميز به نفع زنان تغيير كرده است، اما براي برابري حقيقي و قانوني، قوانين تبعيض آميز نيز بايد اصلاح شوند تا تفاوت قانوني موجود ميان مردان و زنان از بين برود.
اين کمپين ملي در راستاي پايان دادن به قوانين تبعيض آميز، حركت اميدواركننده اي براي زنان فداکار ايراني و بخش بسيار مهمي از مردان، در جهت بهبود اوضاع زنان ايران است. هم چنين کمپين يک ميليون امضاء براي تغيير قوانين تبعيض آميز مي تواند به آنچه که تا کنون در زمينه سلامت و آموزش زنان و کودکان به دست آمده است جنبه قانوني و حقوقي بخشد. بي شك چنين تغييراتي در قوانين براي تحقق عملي پتانسيل موجود ايرانيان و نيز ايران امري بسيار ضروري است.
*نيکي آر کدي _ استاد افتخاري تاريخ ايرانيان در دانشگاه ايالتي کاليفرنيا و نويسنده کتاب ايران مدرن : ريشه ها و نتايج انقلاب ( انتشارات دانشگاه ييل ؛ 2006) و کتاب اخيرا انتشار يافته زنان در خاور ميانه : گذشته و حال ( انتشارات دانشگاه پرينستون ؛ 2007) مي باشد.

با يك اقدام جمعي سد فيلتر را بشكنيم




تغییر برای برابری، سایت اینترنتی کمپین یک میلیون امضا در کمتر از دو هفته برای سومین بار فیلتر شد. با وجود راه اندازی آدرس جدید سایت، جمعی از فعالان کمپین تصمیم گرفته اند با راه اندازی وبلاگ هایی به نام «تغییر برای برابری» اقدام به انتشار مطالب جدید سایت کمپین کنند.
از همین رو کمیته رسانه کمپین براي گسترش اصلاع‎رساني ، از كليه‎ي وبلاگ‎نويسان حامي كمپين در هر نقطه‎ي دنيا، مي‎خواهد در صورت امكان، هر كدام يك وبلاگ با نام« تغيير براي برابري» راه‎اندازي كرده و همزمان با انتشار مطالب جدید در سایت کمپین، آنان نيز همان مطالب را در وبلاگ‎هايي كه راه‎اندازي كرده‎اند منتشر سازند.
اين حركت جمعي علاوه بر آسان كردن دسترسي مخاطبان به مطالب سايت فيلتر شده كمپين‬‬ می تواند روشی مسالمت آمیز برای اعتراض به فیلترینگ نیز باشد.
هر بار فيلتر شدن سايت كمپين، علاوه بر اختلال ميان سايت با مخاطبانش و نيز تحميل وقت و انرژي بسيار، بار مالي را نيز به اعضاي كمپين كه همگي به‎طور داوطلبانه فعاليت مي‎كنند تحميل مي‎كند. هزينه‎ي خريد دمين جديد (آدرس جديد) هر بار بالغ بر 10هزار تومان است و تمامي هزينه هاي سايت از طريق كمك‎هاي مالي اعضا و حاميان كمپين تامين مي‎شود، از همين رو كميته رسانه كمپين از هر پيشنهادي كه به شكستن سد فيلترينگ و نشر مطالب سايت كمپين كمك كند استقبال مي كند.
در اولین گام شش وبلاگ به صورت همزمان از امروز آغاز به کار می کند.علاقمندان به دریافت مطالب کمپین از پایگاه های اینترنتی فیلتر نشده می توانند با اضافه کردن آی دی
we4change@yahoo.com در یاهو منسجرشان هر روز آدرس های فیلتر نشده سایت کمپین را دریافت کنند .
براي ارسال وبلاگ‎هاي جديدي كه به اين منظور راه‎اندازي مي‎كنيد نيز مي توانيد با كميته رسانه كمپين از طريق ايميل
onlinewechange@gmail.com تماس بگيريد.
مطالب جدید کمپین در اين وبلاگ ها منتشر مي شود: