Wednesday, March 7, 2007

در کنارشان ایستاده ایم / لیلا سهرابی



این بار کوچه به کوچه را به دوستان دربندمان اختصاص دادیم. یاران و اعضای کمپین یک میلیون امضا که اکنون در بازداشت هستند. به امید آزادی هر چه سریع تر آن ها...
13 اسفند ماه 1385
دادگاه انقلاب ساعت 8:30 صبح
همه در جلوی دادگاه انقلاب ایستاده اند با پلاکاردهایی در دست که بر روی آنها نوشته شده «طبق اصل 27 قانون اساسی تجمع آرام بدون حمل اسلحه یا مغایرت با اسلام منع قانونی ندارد.» همه اینجا ایستاده اند در حمایت از پروین اردلان، نوشین احمدی خراسانی، شهلا انتصاری، فریبا داودی مهاجر و سوسن طهماسبی که امروز دادگاهشان است، دادگاهی به جرم حضور در تجمع مسالمت آمیز 22 خرداد 85 ، به جرم حق طلبی. همه آمده اند که بگویند ما نیز در 22 خرداد بوده ایم ، ما نیز فریاد زده ایم . ما هم در کنار ایشان ایستاده ایم. این جملات را می شود از روی پلاکاردها نیز خواند. تجمع آرام است. بی صدا است. ما بی صدا اعتراض می کنیم . طبق قانون تخلفی صورت نگرفته است.
دادگاه انقلاب ساعت 9 صبح
گویی صدای بی صدا ترسناک است. ماموران به سمت جمعیت می آیند و می خواهند آنها را متفرق کنند. مردان را زودتر دور کرده اند. می گوییم دادگاه دوستانمان است. منتظرشان هستیم. می خواهیم حمایتشان کنیم. جرمی مرتکب نشده ایم. نمی شنوند. پلاکاردها جمع می شود. به سمت پیاده رو رانده می شویم. اما باز همه ایستاده اند. دستور ضرب و شتم داده می شود. مافوق فریاد می کشد: «چپ و راستشان کنید، از درخت ها آویزانشان کنید» و رو به مامور زن می کند و می گوید: «بزن، هلشان بده، چرا ایستاده ای؟» مامور دیگری از دور می آید و شروع می کند به هل دادن و ضرب وشتم. اسمش را از لباسش کنده است. فحش می دهد. صحبت نمی کند، تنها فریاد می زند. گروهی را از جمعیت دور می کنند ولی باقی بر روی زمین می نشینند و حرکت نمی کنند. سربازان آنها را محاصره کرده اند و شروع به دور کردن بقیه از آن محل می کنند. نمی گذارند دیگران به آنها ملحق شوند. پیاده رو غروق شده است. رفت و آمد در آن ممنوع است.
دادگاه انقلاب ساعت 10 صبح
دادگاه نوشین و پروین تشکیل نشده است. آنها از دادگاه خارج شده و همراه وکیلشان شادی صدر و شهلا انتصاری به سمت جمعیت می آیند و کنارشان می نشینند.
مینی بوس نیروی انتظامی می آید. همه جا پر از سرباز است. تقریبا دو برابر جمعیت. بچه ها را به زور سوار یک مینی بوس و یک ون می کنند و به راه می افتند.
ساختمان امنیت ملی ساعت 10:30 صبح
آنها را به ساختمان پلیس امنیت ملی می برند ولی گویا آنجا به اندازه کافی جا ندارد، به وزرا منتقل می شوند. به ساختمان مفاسد اجتماعی!!! نمی دانم در کدام قانون تجمع آرام جزو مفاسد اجتماعی است؟؟؟ بقیه در آنجا جمع می شوند برای جویا شدن از حال دوستانشان. پاسخی داده نمی شود. با خانواده دستگیر شدگان تماس گرفته می شود. حال همه در جلوی وزرا ایستاده اند.
وزرا ساعت 3 بعد از ظهر به بعد
همه نگرانند. هنوز پاسخی داده نشده است. وکلا نیز اجازه داخل شدن ندارند. می گویند دادگاه انقلاب دستگیر کرده و خودش باید پاسخگو باشد. گروهی به همراه وکلا به دادگاه انقلاب می روند ولی آنجا نیز جوابی داده نمی شود. بهانه می آورند که قاضی مربوطه نیست و تازه می خواهند بازجو بفرستند. قبلا گفته بودند بازجویی انجام گرفته است. همه می خواهند مسئولیت را از سرخودشان باز کنند و قضیه را کش دهند!!!
این تلاش ها نه تنها به نتیجه ای نمی رسد بلکه ساعت 8 شب آنها را به زندان اوین منتقل می کنند. خیابان را بند آورده اند تا کسی دنبال مینی بوس حرکت نکند. منتظران بیرون برای آنها دست تکان می دهند و برای اعتراض فریاد می کشند.
زندان اوین ساعت 9 صبح 14 اسفند
خانواده های زندانیان و گروهی از دوستانشان در جلوی زندان جمع شده اند تا جوابی بگیرند اما بازهم ...
33 نفراز دوستانمان دربندند: نوشين احمدي خراساني- پروين اردلان- ناهيد کشاورز- محبوبه حسين زاده- محبوبه عباسقلي زاده- نيلوفر گلکار- پرستو دوکوهکي- مريم ميرزا- مريم حسين خواه -سارا لقایی- ناهيد جعفري- مينو مرتاضي- فاطمه گوارايي- شهلا انتصاري- سوسن طهماسبي- آزاده فرقاني- ژيلا بني يعقوب- ناهيد انتصاري-آسيه اميني- شادي صدر- ساقي لقايي- ساغر لقايي- الناز انصاري- سارا ايمانيان- جلوه جواهري- زارا امجديان- زينب پيغمبرزاده - نسرين افضلي- مهناز محمدي- سميه فريد- فريده انتصاري- رضوان مقدم- سارا لقماني، تنها به جرم اینکه خواستند بگویند هستیم .
در انتظارآزادیشان هستیم، عملشان را ارج می نهیم، استقامتشان را می ستاییم و باز در کنارشان ایستاده ایم.

No comments: